من، زردکوه

من، زردکوه، واقع در استان سیستان و بلوچستان، در 20 کیلومتری ایرانشهر با ذخایر غنی از مس، منگنز و عتاصری کمیاب و ارزشمند که از زمان‌های دور بر بالای این سرزمین و مردمانش به تماشا ایستاده‌ ام، اکنون راوی روایتی نو هستم. گروهی از کاوشگران و سرمایه‌گذاران، از جوانان ایرانی و کارشناسان بین‌المللی زمین شناسی و ارزیابی فنی معدن، روزها به جستجوی ذخایر و عناصر نهفته در دل من پرداختند. این گروه با دستانی پرتوان و دانش روز، هر سنگ و صخره‌ام را کاویدند و نقشه‌هایی کشیدند که راه‌های استخراج و بهره‌برداری از گنجینه‌هایم راآشکار می نمود. من که قرن‌ها گنج‌های خود را در سکوت نگه داشته ام، اکنون شاهد این هستم که به‌زودی، ذخایرم به اقتصاد این منطقه پیوند خواهد خورد.

جوانان این گروه، وارثان دانش نسل‌های پیشین، با مستندات کشف و بهره‌برداری به دنبال آن هستند که مرا از خاموشی بیرون آورند. اما داستان من تنها به این ختم نمی‌شود؛ افق نگاه من در این سرزمین راه‌های بازرگانی و صادراتی بزرگی را می‌شناسد. از مرزهای پاکستان تا خلیج فارس و منطقه آزاد چابهار و ریمدان، راه‌هایی برای حمل‌ونقل و صادرات گنجینه‌هایم فراهم شده است.

در این روزها که تیم فنی و معدنی با دقت مشغول کاوش هستند، من نظاره‌گرم که چگونه مردم محلی با دل‌هایی پر از مهربانی به استقبالشان آمدند. بزرگان این دیار، با سخاوت همیشگی، داستان‌هایی از روزگارانی که بر این سرزمین گذشته بود بازگو کردند؛ داستان‌هایی از کوه‌ها، از گنجینه‌های نهفته در دل زمین، و از آینده‌ای که به یاری این سرمایه‌گذاری درخشان خواهد شد.

این بار نه تنها در پی استخراج گنج‌های من هستند، بلکه برای توسعه اجتماعی، اشتغال و اقتصاد مردم این دیار نیز طرح‌هایی در دست دارند. با کمک آن‌ها، این منطقه از محرومیت به سوی شکوفایی خواهد رفت. من، زردکوه، همچنان به تماشای این تحول ایستاده‌ام و به روزهایی می‌نگرم که گنجینه‌هایم زندگانی مردمم را روشن‌تر خواهند کرد.